lost memories من کیمیام یه دختر 16 ساله و دوستای صمیمیم پگاه و سپید و پریساو راضیه ان آخرین مطالب
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 13:31 :: نويسنده : kimiA
فقط یه هفته مونده فقط .....یه هفته تا دستای همو بگیریم و اهنگ یار دبستانی رو بخونیم فقط یه هفته دیگه مونده که همه توی سالن با اهنگ میم مثل مادر گریه کنیم فقط یه هفته مونده که خانم خراجی برامون از خانوادش بگه یه بار دیگه دعای عهد و میخونیم و فقط یه بار دیگه برنامه ی صبحگاه و با تمام سوتی هاش اجرا می کنیم فقط یه هفته مونده که از دست هم ناراحت بشیم و گریه کنیم فقط یه هفته مونده که خانم صنعتگر بره سر بحث شیرین پرسش علوم و یه هفته مونده که خانم چاهکی بگه که چقدر جووون و خشگله یه هفته تو راه برگشت سرویس ای جون جونی های نیوشا رو میشنویم یه هفته مونده که خانم نظری با لبخندهاش با ما صحبت کنه یه هفته مونده و بعد از اون ما باید با اون در قدیمی که هنوزم سبز رنگه خداحافظی کنیم با دیوار های طبقه ی سوم و یادگاری هامون که روش نوشتیم با زندان و مخفیگاه وداع بگیم فقط یه هفته مونده که با بستنی اسم همدیگرو روی زمین بنویسیم یه هفته مونده تا زنگ تفریح ها به خاطر هم بیایم بیرون اخه مگه میشه 3 سال از بهترین سال های عمر 2 رقمی تو با خاطره هاش بذاریم و بریم دیگه جشن چهار شنبه سوری نداریم دیگه کولی ها یا حاجی فیروز برنامه اجرا نمی کنن یه هفته مونده ....و بعد از اون کسی نیست که با دهن پر تمام لباساتو خیس کنه کسی نیست که با بستنی لباساتو شیرین کنه دیگه خانم سیوشی نیست که نگاهمون کنه فکر کنه فقط خاطره هامون میمونه دیگه وقتی توی کلاسیم یکی داد نمیزنه من یه گوگول مگولم دیگه نیوشا ادای مارو در نمیاره دیگه پگاه با حرفاش مخ مارو نمیگیره دستگاه و از انسانیت برامون نمیگه دیگه همگی یک صدا با شادی کنار هم بودن ef ....ef ..efat نمیکنیم شاید دیگه توی سمعی بصری نخوابیم شاید دیگه سر کلاس خانم پیشدادیان از ارش و سهراب و کوروش کبیر نخونیم دیگه ارمغان با کاراش مارو بمباران ادرنالین نمیکنه دیگه به کسی نخواهیم گفت تارزان دیگه غزاله ای نیست که یادمون بیاره گذشته ها گذشته اینو میگی مال همین یه ثانیه پیش بو د یه هفته مونده تا غزال برامون گل خشخاش بخونه یه هفته مونده تا ما سپیده رو سامپیده خطاب کنیم یه هفته مونده تا صدای فرنو ش و بشنویم که میگه ازت متنفرم و ما و بخندیم یه هفته مونده تا بابام یا همون معلم ریاضی از دوران طلایی تحصیلی پسرش حسین برامون بگه باورم نمیشه دیگه کسی نیست که داد بزنه یاتاغان یا با خونسردی تمام بکگه وجدانا دیگه خانم باجلان بهمون نمیگه تنبلا دیگه صالحی برامون غرش نمیکنه دیگه قلعه نویی مقنه اش رو نمدی جلو و ادای ....در نماره و ما از خنده ریسه بریم دیگه کسی اسم تهی و هر زنگ روی تخته نمی نویسه دیگه ماعده مارو خواهرم خطاب نمیکنه دیگه ارمغان یاد شهرزاد نمی اره که نمازشو بخونه اشاره به اردو ی تهران دیگه منو کیمیا در باره ی مرلین حرف نمیزنیم و منو ارمغان بگیم بش مهسا و غش غش بخندیم دیگه زهرا و ستایش لج بازی نمی کنن دیگه سپیده ارش کمامنگیر نمیشه و داد نمیزنه سلام ای واپسین صبح ای سحرر بدرود دیگه حسین ابادی غر نمیزنه ادامه ی انشا پست بعد نظرات شما عزیزان:
SLM eshqam.kheili qashange.delam gerefte kimia...................alan badtar shod..................
پاسخ:salam manam delam baraye hame tang shode hoory
![]() ساعت22:26---9 آبان 1391
سلام،خوبی؟خیلی قشنگ بود مثل همیشه
![]() ![]() sepid
![]() ساعت19:24---5 مهر 1391
دل منم خیلی برات تنگ شده کیمیا جونم.
![]()
سلام عزیزم... پست دلنشینی بود
![]() دوستم آپم با یه شعر از فریدون مشیری .منتظر حظور گرمت هستم ![]() armaghan
![]() ساعت16:50---31 شهريور 1391
mn nemikam mn nemikam shanbe ro bebinm
![]() ![]() ![]() armaghan
![]() ساعت15:58---31 شهريور 1391
kimia....nemidunm ch begam...
sepid
![]() ساعت22:34---30 شهريور 1391
چقد همه چی زود میگذره....
z@hra
![]() ساعت15:52---30 شهريور 1391
دیوونه این انشاتم خیلی دلم واسه مدرسه و شما ها تنگ شده ای کاش میشد زمانو برگردوند به عقب.دوستون دارم
![]()
سلام ارمغان جون ادرس وبمو برات نوشتم.حتما بیا و سر بزن. نظر هم فراموش نشه.توی لینکها هم به عنوان خط خطی هستم.بای
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() sajedeh
![]() ساعت19:44---29 شهريور 1391
اشکم در اومد
خودتو لینک کردی حالا منم با عنوان وبلاگ یه دانش آموز بد بخت لینک کن زود باش
![]() پيوندها
|
|||||||||||||||||||
![]() |